Web Analytics Made Easy - Statcounter

شهید مهدی نیلفروش‌زاده، دانشجوی نخبه دانشگاه اصفهان که در خانواده‌ای مذهبی و در عین حال بسیار متمول پرورش یافت، معتقد بود که نقص دینی‌اش را فقط شهادت به کمال خواهد رسانید و همین باور او را به میدان جهاد کشانید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، همزمان با روز عاشورا، مراسم رونمایی از کتاب «میم اول» که روایتی مستند از زندگی دانشجوی شهید محمدمهدی نیلفروش‌زاده است، با حضور مهران زینلیان، معاون استاندار اصفهان در منزل این شهید برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«مهدی باتقوا»، این کتاب را که بیشتر به دوران دانشجویی شهید نیلفروش‌زاده اختصاص دارد، طی حدود یک‌سال تحقیق و مصاحبه با مادر، همسر و خواهر شهید و همچنین تعدادی از دوستان و هم‌رزمان او نگاشته است. با تقوا در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، روایتگر زندگی شهیدی می‌شود که از دانشجویان نخبه دانشگاه اصفهان بود اما شجاعت و دلاوری‌اش او را به میدان رزم رسانید تا در عرصه جهاد نیز پیشتاز باشد.

تربیت در دامان پدربزرگی که عاشق علی (ع) بود

محمدمهدی نیلفروش‌زاده در سال ۱۳۳۵ در اصفهان متولد شد. پدرش یکی از کارخانه‌دارهای بزرگ و از هر نظر مشهور و شناخته شده بود. هم از لحاظ تمکن مالی و هم از لحاظ اعتقادات دینی و مذهبی و البته معرفت و شعور انسانی.

پدر بزرگ مادری مهدی یکی از بزرگترین تجار سکه و طلا و اصالتاً ترک زبان و پدر بزرگ پدری نیز یکی از بازاری‌های متدین و معروف بازار نقش جهان بود که بین تمام اهالی کوچه و بازار به عشق و ارادت به مولا علی (ع) معروف بود. این ارادت در او چنان قوی بود که با شنیدن نام مبارک حضرت ناخود آگاه اشک از چشمانش جاری می‌شد. منزل او در خیابان پشت مطبخ از سال‌های دور، همیشه در روز تولد امیرالمؤمنین (ع) میزبان جشن بزرگی بود و در ایام محرم هرسال نیز بساط روضه گسترده بود.

پدربزرگ دوست داشت این عشق را به کودکان نیز منتقل کند. از این رو همیشه در کوی و برزن اطفال را به گرد خود جمع می‌کرد و در قالب قصه‌های شیرین به مدح و منقبت ائمه اطهار و بالاخص امیرالمؤمنین (ع) می‌پرداخت.شاید مشتاق‌ترین فرد به این قصه‌ها محمدمهدی بود. این آموزه‌ها چنان در جان او نقش بست که او را به وادی حق و حقیقت رساند.

حمله ساواک به منزل روضه خانواده نیلفروش‌زاده

مهدی رفته رفته در چنین فضایی رشد یافت و به مرحله بلوغ و جوانی رسید. هوش و ذکاوتی بی‌حد در درس داشت و همین امر موجب موفقیت او در تحصیل شده بود. در پنج ساله آخر حکومت پهلوی که فعالیت‌های انقلابی پررنگ‌تر و پردامنه تر شد، جنب و جوش مهدی هم افزایش چشمگیری یافته بود.

دیگر حال و هوای محرم با افشاگری و ظلم ستیزی وعاظ همراه شده بود. خانواده نیلفروش‌زاده نیز هم‌سو با این جریان و به دعوت روحانیت مبارز، فضای روضه‌های خانگی خود را با دعوت از واعظان و مداحان تهرانی که در این مسیر حرکت می‌کردند، تغییر داد. در یکی از همان سال‌ها ساواک به این مجلس حمله‌ور شد و مهدی که حالا دیگر جوان رشیدی شده بود که از مرگ هیچ هراسی در دل نداشت، روحانی سخنران جلسه را سریع سوار ماشین کرد و بدون کوچک‌ترین ترسی از احتمال دستگیری یا شهادت، او را از مهلکه فراری داد.

تحصیل در رشته ریاضیات دانشگاه اصفهان، فرصت و بستر خوبی برای فعالیت‌های انقلابی او مهیا کرد، از پخش اعلامیه گرفته تا نوار کاست، سخنرانی‌های روشنگرانه برای دانشجویان و شرکت در تظاهرات. حتی اخراج او از دانشگاه در ابتدای سال ۱۳۵۷ هم نتوانست کوچک‌ترین خللی در راهی که پیش گرفته بود به‌وجود آورد.

او متدین بود، نه فقط به ظاهر بلکه در عمل

محمدمهدی سبک و سیاق خاصی در زندگی داشت که شاید ساده زیستی و دستگیری از نیازمندان و دوری از مادی‌گرایی در اوج ثروت از شاخص‌ترین آن‌ها بود، همیشه لباسی ساده به تن داشت تا حدی که بعضی از دوستانش در دانشگاه فکر می‌کردند او از طبقه پایین است و نیاز به کمک دارد. پدرش در یکی از محله‌های خوب شهر برایش یک آپارتمان سه طبقه ساخته بود تا بتواند به راحتی در آن زندگی کند، اما مهدی این ساختمان را به زوج‌های دانشجوی بی‌بضاعت کاملاً رایگان داده بود تا بهتر به زندگی و درس خود برسند.

پدرش یک ماشین باری داشت که اغلب در اختیار مهدی بود تا او برای کمک به نیازمندان از آن بهره ببرد، از بردن بار و مصالح برای افراد بی‌بضاعت گرفته تا بردن وسایل بچه‌های یتیم.

مهدی حضور پررنگی در اردوهای جهادی اول انقاب نیز داشت و رد او را که می‌گرفتند، در شهرها و روستاهای محروم می‌یافتند که به حفر چاه، لایروبی قنات‌ها، ساختن مدرسه، حمام و درمانگاه مشغول است.

پایه‌گذاری انجمن اسلامی دانشجویان به همت تلاش‌های محمدمهدی

با پیروزی انقلاب او دوباره توانست به دانشگاه برگردد و با کمک جمعی از دوستانش انجمن اسلامی دانشجویان را پایه گذاری کند. او از هوش و نبوغ سیاسی وافری برخوردار بود، به طوری که با همه جوانی هیچ یک از جناح‌ها و توده‌های موجود نتوانست زاویه دید او را نسبت به امام راحل و انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن تغییر دهد.

در همان دوران دانشجویی با یکی از دختران نجیب دانشگاه آشنا شد و پس از بحث‌ها و مناظرات اعتقادی مفصل به خواستگاری او رفت. جالب این‌که تا قبل از خواستگاری، مهدی همچون همیشه چنان ساده زیست بود و چنان رفتار کرده بود که همسرش فکر می‌کرد او از سطوح پایین جامعه از نظر مالی قرار دارد. مهم‌ترین شرط مهدی برای ازدواج هم این بود که همسرش در راه هدف و آرمانی که داشت، او را همراهی کند.

در اواسط سال ۱۳۵۹ مهدی ازدواج کرد و تنها ۱۱ روز از این اتفاق شیرین گذشته بود که در پایان شهریورماه ارتش بعث عراق به ایران حمله‌ور شد.

مهدی که از گذشته‌های دور تنها راه رسیدن خود را به کمال شهادت می‌دانست، با شنیدن این خبر از خواب و خوراک افتاد. نه دیگر آب و غذایی می‌خواست و نه هیچ چیز دیگر. آتش شوقی که به رفتن داشت، با هیچ وسیله‌ای سرد نمی‌شد و همسر و خانواده‌اش هم به رفتن او رضایت دادند تا در اولین اعزام نیرو از اصفهان به جبهه جنوب عازم میدان نبرد شود.

پس از مدتی به مرخصی کوتاهی آمد، اما فوری برگشت. دو ماهی بیشتر از جنگ نگذشته بود که عاقبت شوق وصال دلدار مهدی را به کمالی که سالیان دراز برایش با جان و دل همت گماشته بود رساند. او که فرماندهی یکی از محورهای عملیاتی را برعهده داشت، در تاریخ هجدهم آبان‌ماه سال ۱۳۵۹ در غرب کارون و در نبردی نابرابر توسط تانک‌های دشمن به شهادت رسید تا خون پاک او و هم‌رزمانش مقدمات آزاد سازی خرمشهر را در ۱۹ ماه بعد فراهم آورد. پیکر پاکش که جز اولین شهدای دفاع مقدس در اصفهان بود، در گلستان شهدای این شهر آرامشی ابدی یافت.

کد خبر 676782

منبع: ایمنا

کلیدواژه: دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس دانشگاه اصفهان جنگ تحمیلی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۵۳۲۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «اُمّ علاء»؛ روایت زندگی اُمُّ­الشهداء فخرالسادات طباطبایی اثر سمیه خردمند، روایت زنی است که هفت نفر از اعضای خانواده­اش به شهادت رسیدند. زنی که هجده فرزندش را در خانه‌­ای شصت­‌متری و وقفی بزرگ کرد.

خانه‌­ای که هر وقت پنجره­‌اش را باز می‌­کرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی علیه­‌السلام گره می­‌خورد و نسیم رأفت جناب ابوتراب وارد خانه و زندگی­شان می‌­شد.

فخرالسلادات یا همان «اُمّ علا»، مادر چهار شهید، همسر شهید، خواهر شهید و مادر همسر شهید است. پدر و مادر فخرالسادات در جوانی به بهانه­ تعلیم در حوزه­ علمیه‌ نجف، از تبریز به نجف اشرف هجرت می‌کنند و همان­جا ماندگار می‌شوند.

فخرالسادات در نجف به دنیا می‌­آید و در سن سیزده سالگی با آیت‌­الله سید حسن قبانچی که یکی از شاگردان ممتاز پدرش سید محمد جواد طباطبایی تبریزی بود ازدواج می‌­کند. آن­ها در خانه وقفی کوچکی در جوار حرم امیرالمؤمنین علیه‌­السلام زندگی­شان را با عشق آغاز می­‌کنند و حاصل این ازدواج می‌­شود هجده فرزند، نه پسر و نه دخترکه در دوران خفقانی که رژیم بعثی صدام در عراق ایجاد کرد، آن­ها را به سمت دروس حوزوی سوق داد. تعدادی از فرزندانش شاگرد آیت­ الله صدر بودند و دخترانش در مکتب بنت­‌الهدی صدر درس می­‌خواندند.

در دوران نخست وزیری حسن البکر پسرش عزّالدین و برادرش عمادالدین که هر دو از شاگردان نخبهی آیت ­الله صدر بودند دستگیر و روانهی زندان شدند. حسن البکر که از خود اختیاری نداشت، با نظر صدام اعدام این دو روحانی بزرگوار را صادر کرد. این برای اولین ­بار بود که در نجف خون روحانیت ریخته می‌شد. چند روز قبل از اعدام، ام علاء با پسر و برادرش ملاقات می­‌کند و به آنها وعدهی بهشت و دیدار با امام حسین (ع) را می­دهد.

بعد از شهادت سه فرزندش، ام علاء همراه همسرش ابو علاء به دستور صدام روانه­ زندان شد. به دلیل فعالیت‌­های سیاسی دیگر پسرانش در ایران علیه رژیم صدام، این زن و شوهر مبارز و صبور یک سال­ ونیم در زندان حزب بعث به سر می‌بردند. درواقع رژیم بعث قصد داشت با این شیوه دیگر پسران وی را به دام بیندازد که مؤفق نشد.

ام علاء در طول زندگی متحمل رنج‌­ها و سختی‌­های زیادی شد. ولی هیچ‌­گاه خم به ابرو نیاورد و همچنان در آرزوی سرنگونی رژیم بعث به سر می‌برد. ام علاء زنی به شدت صبور، مؤمن، با اخلاق و متواضع بود که در طول زندگیش همیشه به اقوام رسیدگی و از آنها دلجویی می­‌کرد. در بین خویشاوندان برای هر کس مشکلی پیش می­‌آمد او اولین نفر بود که برای حل مشکلش قدم برمی­داشت.

او ده سال آخر زندگیش را در حالی که دست و پای چپش در دوران اسارت از کار افتاده بود و هیچ خبری از سرنوشت همسرش ابو علاء نداشت، به ایران هجرت کرد. در ایران ساکن قم شد و تمام کار‌های شخصی­‌اش را با توجه به شرایط جسمانی که داشت خودش انجام می‌­داد.

همیشه در طول عمرش فرزندانش را به پشتیبانی از حضرت امام خمینی (ره) و پیروی از ایشان توصیه می‌­کرد. به آن­ها می‌­گفت: اگر همه­ی شما هم فدای اسلام شوید ناراحت نمی­‌شوم؛ بلکه افتخار می­‌کنم و بدانید خون فرزندان من رنگین‌­تر از خون فرزندان اباعبدالله نیست.

در بخشی از کتاب «اُمّ علاء» آمده است: نشست روبه‌روی مامه و هر دو با هم گریه می‌کردند و روضه می‌خواندند. پدر با گریه گفت: «علویه! حالا مثل ام‌البنین چهار پسر فدا کردی.»

شاید می‌خواست با این کلمات، دل مادر داغ‌دیده‌ام را آرام کند.

مامه دستی به صورتش کشید و میان هق‌هق گریه‌هایش گفت: «من کجا، ام‌البنین کجا ابوعلاء؟ ام‌البنین تمام فرزندانش را تقدیم کرد؛ اما من هنوز چند پسر دیگر هم دارم.»

انتشارات شهید کاظمی در نظر دارد با امضای نویسنده و نگین دُرّ نجف، چاپ اول این کتاب را به مخاطبان ارائه دهد.

این کتاب در ۲۵۵ صفحه در قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.

علاقه‌مندان برای مشاهده و تهیه این کتاب می‌توانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام عدد ۲۲ به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • استادان نقش مهمی در پیشبرد اهداف فرهنگی و اقتصادی کشور دارند 
  • تاثیر عمیق غیبت سه ستاره روی نمایش مس
  • ارائه دروس مهارتی و اشتغال پذیری به دانشجویان از مهر ۱۴۰۳
  • ترکیب احتمالی تراکتور مقابل فولاد
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • برگزاری مراسم بازنشستگی و تجلیل از دکتر عراقی‌زاده
  • تجلیل ازدکترعراقی‌زاده بنیانگذار آموزش دندانپزشکی درهرمزگان
  • آمادگی پیام نور برای پذیرش دانشجویان اخراجی دانشگاه‌های آمریکایی
  • ضرورت انتقال دانشجوی بورسیه‌ای به کشور‌های جهان برای پیشرفت علمی ایران/ سیاست‌های علمی، ۲۵ ساله تدوین شوند نه ۸ ساله
  • نماهنگ/شریک جرم